بدون شک قناعت یکی از فضائل اخلاقی است که دارای آثار مادی و معنوی فراوانی بوده و ثمرات و میوه های شیرینی برای صاحب آن به بار می آورد همچون عزت و سربلندی.
 

مقدمه 

قناعت یکی از فضایل اخلاقی است که خداوند به بندگان مخلص خود عنایت می‌کند؛ چرا که خداوند خیرخواه بنده است و نعمت قناعت را در قلب وی می‌گذارد تا هر آنچه که در زندگی خود دارد، بدان قانع باشد. قناعت در دوام زندگی می تواند نقش بسزایی را ایفا کند و نبود آن می‌تواند زنگ خطری با‌شد برای زندگی مشترک. قناعت در لغت، به معنای تنازل است تا آن جا که فرد حیات خود را با امکاناتی که در دست دارد، منطبق سازد، و از مصداق های آن، رضایت دادن به چیزی است که به او می رسد. [1] 
 

نکته مهم درباره قناعت

قناعت، تنها یک واژه تک معنایی نیست، بلکه قلمرو گسترده ای دارد. برای نمونه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. راضی بودن به داشته های خود. 

2. اندازه نگه داشتن در مصرف نعمت ها. مصرف برق، آب، گاز، نعمت عمر، جوانی….

3.شکیبایی در تنگناهای معیشتی. به همین داشته های خودش راضی است و از دست زمانه شکایت ندارد.

4. چشم پوشی از داشته های دیگران. آفتی که باعث شده تا قناعت از بین برود وجود چشم و هم چشمی است، چون دیگران فلان وسیله را دارند ما هم باید داشته باشیم و با همین تفکر خود و خانواده را در عذاب قرار می‌دهند.

5. مقایسه نکردن داشته های خود با داشته های دیگران. متاسفانه امروزه داشتن قناعت در جامعه بسیار کمرنگ شده است و به‌ عنوان یکی از دلایل مهم اختلاف در بین خانواده‌ها و اعضای این بنیان در حوزه فردی و اجتماعی به شمار می‌آید. با نگاهی به زندگی افراد می‌توان به راحتی به این نکته پی برد که چشم و هم‌چشمی نیز به‌عنوان، اصلی مهم در مقابل قناعت ایستاده و موجب برهم زدن توازن در زندگی مشترک افراد شده است. 

6. حسرت نخوردن بر داشته های دیگران. قانع نبودن به داشته های خویش، حسرت آور است. دیل کارنگی می‌گوید: یکی از مضرترین تمایلاتی که من در طبیعت بشر دیده ام، ناراضی بودن از حال و چشمداشت به آینده مجهول است. [2]  بسیاری از موارد دیگر که وجود آنها می‌تواند قناعت را از بین ببرد. اما اگر انسان از داشته های خودش خشنود باشد و راضی به رضای خداوند باشد هم دارای آرامش و هم اینکه شکر گزار خداوند خواهد شد. امام باقر یا امام صادق( علیهما السّلام) فرمود: هر که به آنچه خدا روزیش کند قانع باشد، بی نیازترین مردم است.[3]

اثر قناعت بر شخص و زندگی

1.عزت نفس

بدون شک قناعت یکی از فضائل اخلاقی است که دارای آثار مادی و معنوی فراوانی بوده و ثمرات و میوه های شیرینی برای صاحب آن به بار می آورد همچون عزت و سربلندی. زیرا همانطوری که طمع و چشم داشت با دیگران انسان را ذلیل و اسیر کرده و باعث می گردد که مردم با چشم حقارت با طمع کار می نگرند فردی که دارای مناعت طبع و عزت نفس است در نظر همگان عزیز و سربلند و با همت جلوه می کند. امام صادق (علیه السّلام ) فرمود: خداوند تمام امور مؤمن را به خودش واگذار کرده، ولى به او اجازه نداده است که خود را ذلیل و خوار کند، مگر نمی‌‏بینى خداوند در این باره فرموده: «عزّت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است»؟ بنابراین سزاوار است مومن همیشه با عزّت باشد و زیر بار ذلت نرود. [4] 
 

2. کسب آرامش 

قناعت، آرام بخش دلها و صفا بخش جان‌هاست. کسی که دارای صفت قناعت باشد همیشه آرامش دارد و می‌داند که خداوند در این عالم سفره ای را گسترانیده و مهمان های زیادی دارد که هر کس به اندازه خودش باید از این سفر تناول کند و شخص قانع به همان اندازه که نیاز دارد بر می‌دارد نه بیشتر از نیاز خودش و همین امر سبب کسب آرامش می‌شود. رسول اسلام (صلى الله علیه و آله) فرمود: از شبهه بپرهیز، تا عابدترین خلق باشی و به آنچه داری قناعت کن، تا شاکرترین مردم به حساب آیى و بر خلق همان پسند که بر خود مى پسندى، تا از همه مومن تر باشی. [5]

نکته: زوج های جوان در این مشکلات اقتصادی باید به همان داشته های خودشان اکتفا کنند و خود را گرفتار چشم وهم چشمی نکنند،چون وجود این صفت سبب سلب آرامش و آسایش در زندگی شما خواهد شد. می‌خواهیم یک نگاه زیبای به قناعت داشته باشیم و از مصادیق قناعت یک نمونه را بیان کنیم و آن را با تمام وجودمان پذیرا باشیم. 
 

قناعت بین همسران

آقا و خانم عزیز!! در این گلستان هستی این گل نصیب ما شده است و شرط قناعت این است که به او خشنود باشیم و خداوند را بخاطر وجود او سپاسگزار باشیم. اگر به این همسر اکتفا نکرده و چشم و دل خودتان را به تنوع طلبی عادت دهید و او را با دیگران مقایسه کنید، زندگی برای شما سخت خواهد شد و همیشه دارای حسرت خواهید شد. این نوع از قناعت از همه اقسام قناعت، ارزشمند تر است و باعث حفظ آبرو و ارزش شما خواهد شد. اما اگر چشم را رها کرده و در پی هر کسی روانه کنید چه بسا سبب آبروریزی شما شود. 

پی نوشت:
[1] حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی‌، چاپ اول، 1368جلد ۹، صفحه ۳۲۷.
[2] آیین زندگی، دیل کارنگی، ترجمه جهانگیر افخمی، تهران: ارمغان کتاب های پرستو، چاپ چهاردهم، 1391،صفحه 32.
[3] کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1365 ق، جلد، 2 صفحه 137. 
[4] همان ، جلد 5، صفحه 63
[5]مجموعة ورام: 1/ 163؛ ارشاد القلوب: 1/ 118؛ مستدرک الوسائل: 11/ 175، باب 4، حدیث 12676